به او که اقدمِ عاداتِ احسنِ خداوندی بود و نوبرانهی سفرهی عشق. و به روزگار که بعد از حسین نه شب است و نه روز، چیزیست مابینِ روز و شب و شبیهتر به شب. و به تو که در تنهایی حسین را مانندهیی جز تو نیست... سلامٌ علیکم...
حسین (علیهالسلام)، نگاهِ غمبارش را
از سیاهیِ سپاهِ مقابل ستاند و به سمتِ
آینهی بیزنگار - عباسِ علمدار - فرونشاند
و حسرتبار زمزمه کرد: ذهبالذین أحبهم و بقیت فی من لا أحبه
آنها که دوستشان میداشتم، رفتند
و من ماندهام در میانِ آنانی که دوستشان نمیدارم.
تاریخ : دوشنبه 89/11/4 | 8:59 صبح | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()